هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از درد عشق، هجران، و دل‌تنگی سخن می‌گوید. او از ساقی، می، و موسیقی به عنوان نمادهایی برای تسکین دردهایش یاد می‌کند و در نهایت به عاقبت عشق و رنج‌های آن اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند می و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۷۷

از تغافل ساقی سرمست بی پروای من
خون دل ریزد بجای باده در مینای من

مفلسان را گر مِی و مطرب نباشد گو مباش
سینۀ من بربط من اشک من صهبای من

صد هزاران سرو را پامال خاک ره کند
چون خِرامد در چمن سرو سهی بالای من

ساقیا صاف ار نداری دُردِئی کز تاب دود
خون دل پالوده دارد چشم خون پالای من

چون نگریم از غمش خود از تبسم بشکند
آن لب چون لعل نرخ لؤلؤ لالای من

سالها دهقان قدرت بوستانبانی کند
تا تماشا را به باغ آرد سمن سیمای من

لامکان پیماست رخش همّتم لیکن چه سود
لنگ شد در سنگلاخ غم جهانپیمای من

عاقبت دانم که در میدان جانبازی عشق
در سراندازی سر اندازد مرا سودای من

قلب دل در بوتۀ هجران سیه گردید و نیست
کیمیای وصل جانان را جویی پروای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.