هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و غم می‌نالد و از بی‌قراری دلش سخن می‌گوید. او از سیلاب اشک‌هایش و بی‌پناهی خود یاد می‌کند و به زیبایی معشوق و عشق اشاره دارد. همچنین، از دوری عشق و ناآگاهی از دین و آیین آن گله می‌کند و در پایان، از وابستگی دلش به معشوق و امید به رسیدن به او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۹۹

بت ابرو کمانی از کمینی
به تیرم می زند بی جرم و کینی

به کوی میفروشان خانه کردم
نمی دانستم که ای غم در کمینی

برد سیلاب اشکم خانه از بن
به دستم گر نیفتد آستینی

به خوبان در حقیقت معنی عشق
به صورت آفرین است آفرینی

دهم جان گرچه مقداری ندارد
نیاز ما به چشم نازنینی

دلم را نیست چندان صبر و آرام
که بنشینم زمانی بر زمینی

ز هفتاد و دو ملت دوری ای عشق
ندانم خود تو دارای چه دینی

چراغ خاطر خلوت سیه شد
بیار ای سینه آه آتشینی

دل اندر خرمن زلف تو بسته است
اگر تخمی نکارد خوشه چینی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.