هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از معشوق خود با توصیفات زیبا و استعاره‌های پراکنده یاد می‌کند. او از زیبایی‌های معشوق، مانند قدش مانند سرو، صورتش مانند ماه، و زلفش مانند شب سخن می‌گوید و اظهار می‌کند که هیچ کس مانند معشوق او نیست و در نهایت به عشق بی‌پاسخ و غم ناشی از آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۵

از دهانش بسخن جز اثری نتوان یافت
از میانش بمیان جز کمری نتوان یافت

گفتمش چون قمری گفت بگو چون قمرم
چونکه بر سرو روانی قمری نتوان یافت

گفتمش ماه و خوری گفت که بر چرخ چنین
سرو قد زهره جبین ماه خوری نتوان یافت

از سر زلف وی اخبار دلم پرسیدم
گفت از گمشده تو خبری نتوان یافت

تا شده همچو نسیم سحری بی سر و پای
سحری بر سر کویش گذری نتوان یافت

نیست خالی نفسی روی تو از جلوه گری
همچو رویت بجهان جلوه گری نتوات یافت

گفته بودی که تو بر ما دگری بگزیدی
چون گزینم که بحسنت دگری نتوان یافت

بهر تیر غم عشقش سپری میجستم
گفت جانا که به از من سپری نتوان یافت

مغربی آینه سان تا نشوی پاک و لطیف
سوی خو هیچ ز خوبان نظری نتوان یافت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.