هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به فقر و فنا افتخار میکند و ثروت و ملک را ننگ میداند. او از شراب توحید سخن میگوید که برایش گواراست و دیگران طاقت آن را ندارند. شاعر احساس نزدیکی به معشوق الهی دارد و دلش همواره در جستجوی اوست. او دل را آینهای صاف میداند که چهره حقیقت را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده مانند 'شراب توحید' و 'آینه دل' درک این شعر را برای کودکان دشوار میسازد. این متن برای کسانی مناسب است که توانایی تحلیل مفاهیم انتزاعی را دارند.
شمارهٔ ۷۴
مرا بفقر و فنا افتخار میباشد
زنام ملک و غنی ننگ و عار میباشد
مدام باده توحید میخورم زانرو
که این شراب مرا خوش گوار میباشد
مزاج هر کسی این باده بر نمیتابد
ولی مزاج مرا سازگار میباشد
میان آنکه تواش در کنار میطلبی
علی الدوام مرا در کنار میباشد
دلی کهدهست دلارا مرا در آوارم
ن ندانم از چه سبب بیقرار میباشد
بگرد مرکز توحید میکند جولان
دلم که همچو فلک در مدار میباشد
صفای چهره او را کجا تواند دید
دلی که دیده او بی غبار میباشد
دلست آینه آن چهره را دلی صافی
چگونه چهره نماید که تار میباشد
بیا که چشم دل مغربی بیار نگر
از آنکه چشم دلش چشم یار میباشد
زنام ملک و غنی ننگ و عار میباشد
مدام باده توحید میخورم زانرو
که این شراب مرا خوش گوار میباشد
مزاج هر کسی این باده بر نمیتابد
ولی مزاج مرا سازگار میباشد
میان آنکه تواش در کنار میطلبی
علی الدوام مرا در کنار میباشد
دلی کهدهست دلارا مرا در آوارم
ن ندانم از چه سبب بیقرار میباشد
بگرد مرکز توحید میکند جولان
دلم که همچو فلک در مدار میباشد
صفای چهره او را کجا تواند دید
دلی که دیده او بی غبار میباشد
دلست آینه آن چهره را دلی صافی
چگونه چهره نماید که تار میباشد
بیا که چشم دل مغربی بیار نگر
از آنکه چشم دلش چشم یار میباشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.