هوش مصنوعی: شاعر در این متن به رابطه‌ی عمیق و عاشقانه‌ی خود با معشوق اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که تا زمانی که وجود دارد، نمی‌گذارد نام و اثری از خود باقی بماند. او از محجوب بودن خود در برابر معشوق سخن می‌گوید و امیدوار است که معشوق او را بدون بال و پر رها نکند. همچنین، شاعر به انسان بودن خود و اهمیت دیدگاه انسانی اشاره دارد و اطمینان دارد که معشوق او را بدون شنوایی و بینایی رها نخواهد کرد. در نهایت، او خود را گدای معشوق می‌داند و آرزو می‌کند که مانند دیگر گدایان سرگردان نباشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۴

یار تا من هستم از خود با خبر نگذاردم
تا ز من باقی بود اسم و اثر نگذاردم

تا ز من ما و منی را باز نستاند نگار
تا نسازد او ز‌من چیزی دگر نگذاردم

با وجود انکه گشتم در پیش از خویشتن
چون زمین و آسمان زیر و زبر نگذاردم

من بخود محجوبی از وی دارم امیدی که او
وز حجاب از خویشتن زین بیشتر نگذاردم

گرچه من اندر هوایش پر و بالی میزنم
لیکن امید است که او بی‌بال و پر نگذاردم

مردم چشمم از آنم چشم انسان کرده است
چونکه من انسان عینم از نظر نگذاردم

ور که دایدار و گفتارش یقین دانم که او
یکزمان بی سمع و یکدم بی بصر نگذاردم

من گدای او از آن گشتم بسان مغربی
کاو دگر همچون گدایان دربدر نگذاردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.