هوش مصنوعی: این متن عرفانی از زبان شاعری است که تحت تأثیر تجلی الهی قرار گرفته و از تاریکی‌های نفس و تن رهایی یافته است. او از نیاز به پاکی و طهارت برای درک تجلی الهی سخن می‌گوید و شراب ناب تجلی را عامل رهایی از خود می‌داند. شاعر از برداشته شدن نقاب‌های دنیوی و درک حقیقت الهی می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز است. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم کامل این مفاهیم دچار مشکل شوند.

شمارهٔ ۱۶۲

چو تافت بر دل و بر جانم آفتاب تجلی
بسان ذرّه شدم در فروغ و تاب تجلی

رهیدم از شب دیجور نفس و ظلمت تن
ز عکس پرتو انوار آفتاب تجلی

تنی چو طور و دلی چون کلیم میباید
که آورد بمیقات دوست تاب تجلی

از این حدیث چه کشته است حادث از حدسان
طهارتی نتوان یافت جز بآب تجلی

چو شد خراب تجلی دلم طهارت یافت
خوشا عمارت آندل که شد خراب تجلی

نقاب ما و من از پیش دیده‌ام برخاست
چو رخ نمود مرا یار از نقاب تجلی

دلا بمجلس رندان پاکباز درآ
ز دست ساقی باقی بخور شراب تجلی

شراب ناب تجلی رهاندت از خود
دلا مباش دمی بی‌شراب ناب تجلی

ز مغربی نتوان یافت هیچ نام و نشان
از آنزمان که نهان گشته در قباب تجلی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.