هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و علاقه‌اش به معشوق سخن می‌گوید و از زیبایی‌های او مانند زلف هندویش و چشمان ترک‌گونه‌اش یاد می‌کند. او آرزو می‌کند که پادشاهی مانند معشوقش به او توجه کند. همچنین، شاعر از غم هجران و اندوه خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۷۷

چه باشد اگر زانکه تو گاه گاهی
کنی سوی افتاده‌گانت نگاهی

چه خوش باشد ارزان که چون من گدارا
نگاهی کند همچو تو پادشاهی

دلم را ربوده است هندوی زلفت
بجز ترک چشمت ندارم پناهی

کشیده است بر خطه روم رویت
زهند و حبش شاه‌خطت سپاهی

مدام است مایل بخال تو زلفت
سیاهی نخواهد بغیر از سیاهی

هلالی و ابری ز رخسار و ابرو
تو پیوسته داری بهرسال و ماهی

نگاهی بروی تو کردم نهانی
جز‌ آن نیم نبودست دیگر نگاهی

بود مغربی را ز اندوه هجران
غمی همچو کوهی تنی همچو کاهی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.