هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از تشبیه‌ها و استعاره‌های زیبا برای بیان حالات عشق و شیفتگی استفاده می‌کند. شاعر از مستی، خمار، دل‌باختگی، و اسرار عشق سخن می‌گوید و با تصاویری مانند فانوس خیال، شعله شمع، و زلف یار، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند «انا الحق» و ستایش معشوق به عنوان بت وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیه‌ها نیاز به دانش ادبی و تجربه بیشتری برای فهم کامل دارند.

شمارهٔ ۴۴

آن نه مست است که می خورد و ببازار افتاد
مست آن بود که در خانه خمار افتاد

دل چون فانوس خیال از اثر شعله شمع
بسکه بر دور تو گردید زرفتار افتاد

شاهد حسن تو در پرده نهان بود هنوز
که حریفان ترا پرده زاسرار افتاد

گر نه آئینه هوای تو پری در سر داشت
همچو دیوانه چرا عور ببازار افتاد

دل سودا زده تا سلسله زلف تو دید
نعره بر زد و دیوار بیکبار افتاد

موشکافی زمیان تو بتحقیق نرفت
در میان بحت در اینمسئله بسیار افتاد

پرده پوشی چکنم خود زپریشانی کار
همه دانند که با زلف توام کار افتاد

بت ستائید زه عویّ انا الحق نیّر
آنسیه دل که گذارش بسردار افتاد

خنفس ار دید که بر خیل شهان نعل زنند
بغلط پای برآورد نگونسار افتاد

طبع نیر هوس نکته سرائیها داشت
دید گوش شنوا نیست ز گفتار افتاد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.