هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از جفاهای معشوق، بی‌خوابی‌های ناشی از عشق، و آرزوی وصال می‌گوید. همچنین، او از ناله‌ها و رنج‌های خود می‌نالد و امیدوار است که روزی معشوق به او توجه کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و گاهی اندوهگین است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جفای معشوق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۶۳

گر چونتو در آفاق جفار کار نباشد
انصاف ز شوخی چو تو بسیار نباشد

نزدیک من از لذت عشقش خبری نیست
آن دلشه کش یار دل آزار نباشد

ایکاش بخوابیت کشد تنک در آغوش
بخت من سرگشته چو بیدار نباشد

خواهم شب وصل تو کشم شمع بغیرت
تا سایۀ تو همکش دیوار نباشد

زان ناله کشم بر سر ایندام که ترسم
من میرم و صیاد خبردار نباشد

نی زنده هله نی بکشد نی کند آزاد
کافر بکمند تو گرفتار نباشد

گویمکه چو بر من گذری پویمت از پی
بینم چو ترا طاقت رفتار نباشد

تا بوسه بجانست بده گرم که آید
روزی که فروشی و خریدار نباشد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.