هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از درد هجران و عشق نافرجام می‌نالد. او از جور معشوق و نامهربانی‌های او شکایت دارد، اما در عین حال، عشق و دلبستگی خود را نیز بیان می‌کند. در بخشی از شعر، شاعر به رویایی اشاره می‌کند که در آن معشوق را در کنار خود دیده است. همچنین، شاعر از ارزش بالای بوسه‌های معشوق سخن می‌گوید و فریادهایش را به صدای زنگ کاروان تشبیه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و جور معشوق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۵

جان در خور خدنگ تو ابرو کمان نبود
ورنه دل رقیق تو نامهربان نبود

صد بار کشته بود ز جورم نهیب هجر
گر بوسۀ وداع مر احرز جان نبود

دیدم بخواب دوش که هم بستر منی
هر گر به بخت خفته مرا اینگمان نبود

گفتم ببوسه جان دهمت سر کشیدو گفت
در ملک حسن بوسه چنان رایگان نبود

هر صبحدم که بی تو به بستم بناقه باز
فریاد من کم از جرس کاروان نبود
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.