هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از آموختن هنرهای مختلف از طریق نگاه معشوق، تحمل درد و رنج عشق، و وفاداری بیقید و شرط به معشوق یاد میکند. همچنین، اشارهای به تجربههای سخت و درسهایی که از عشق آموخته است، دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و تجربههای سخت زندگی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. درک کامل این مضامین نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۱۱
دل بدریا زدن از چشم تر آموخته ام
چه هنرها که ز فیض نظر آموخته ام
غوطه خون جگر کس نبرد راه چو من
که من اینغوطه بخون جگر آموخته ام
حق شکرانۀ پروانه فرامش نکنم
که از او ساختن بال و پر آموخته ام
با خیالت مژه بر هم نگذارم کاین کار
من به بیداری شب تا سحر آموخته ام
دیده را تاب تجلای حضور تو نبود
خود بر آتش زده تا این هنر آموخته ام
بسر زلف در ازت که من ار در همه عمر
غیر سودای تو کاری دگر آموخته ام
زاب چشم نرود نقش تو کاین فن بدیع
من بخون دل و سوی بصر آموخته ام
آه اگر تیغ تو ترک سر نیرّ گوید
سالها پا زده تا ترک سر آموخته ام
چه هنرها که ز فیض نظر آموخته ام
غوطه خون جگر کس نبرد راه چو من
که من اینغوطه بخون جگر آموخته ام
حق شکرانۀ پروانه فرامش نکنم
که از او ساختن بال و پر آموخته ام
با خیالت مژه بر هم نگذارم کاین کار
من به بیداری شب تا سحر آموخته ام
دیده را تاب تجلای حضور تو نبود
خود بر آتش زده تا این هنر آموخته ام
بسر زلف در ازت که من ار در همه عمر
غیر سودای تو کاری دگر آموخته ام
زاب چشم نرود نقش تو کاین فن بدیع
من بخون دل و سوی بصر آموخته ام
آه اگر تیغ تو ترک سر نیرّ گوید
سالها پا زده تا ترک سر آموخته ام
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.