هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های درونی خود می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه اشک‌ها و ناله‌هایش باعث حیرت دیگران شده است. او از بی‌صبری و ضعف خود سخن می‌گوید و ترس از بیان غم‌هایش را توصیف می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تأثیرات منفی این رنج‌ها بر زندگی و روحیه‌اش دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج درونی و ضعف روحی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۲۶

چند بیهوده دلا اینهمه افغان از من
رخ ز من اشک ز من دیدۀ گریان از من

آنشد ایخواجه که از جانرود پای شکیب
کانزمان دست زمن بود و گریبان از من

عاقلان با همه شوریده دلی حیرانم
کز چه طفلان سرشکند هراسان از من

خواستم پیش تو گویم غم دل ترسیدم
شود آنزلف گرهگیر پریشان از من

که شبیخون زده بر کشور دل باز که چشم
میبرد گوهر ناسفته بدامان از من

ضعفم از پای درآورد بنال ایدل زار
بلکه بیزار شود شحنۀ زندان از من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.