هوش مصنوعی:
این متن از مثنوی معنوی مولوی است که در آن به اهمیت مشورت و عقل جمعی، تفاوت بین ظاهر و باطن، و تشخیص حق از باطل اشاره میشود. در این داستان، دیوی خود را سلیمان مینامد و مردم را فریب میدهد، اما عقل و تمییز افراد بیدار، حقیقت را آشکار میکند. متن تأکید میکند که نباید تنها به ظاهر و نام اکتفا کرد، بلکه باید به اعمال و ماهیت افراد توجه داشت.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر و استعارههای پیچیده، آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میکند.
بخش ۴۸ - نشستن دیو بر مقام سلیمان علیهالسلام و تشبه کردن او به کارهای سلیمان علیهالسلام و فرق ظاهر میان هر دو سلیمان و دیو خویشتن را سلیمان بن داود نام کردن
وَرْچه عَقْلَت هست با عقلِ دِگَر
یار باش و مَشورت کُن ای پدر
با دو عقل از بَسْ بَلاها وارَهی
پایِ خود بر اوجِ گَردونها نَهی
دیو گَر خود را سُلَیمان نام کرد
مُلْک بُرد و مَمْلَکَت را رام کرد
صورتِ کارِ سُلَیمان دیده بود
صورت اَنْدَر سِرّْ دیوی مینِمود
خَلْق گفتند این سُلَیمان بیصَفاست
از سُلَیمان تا سُلَیمان فَرقهاست
او چو بیداریست این هَمچون وَسَن
همچُنان که آن حَسَن با این حَسَن
دیو میگفتی که حَق بر شَکلِ من
صورتی کردهست خوشْ بر اَهْرِمَن
دیو را حَقْ صورت من داده است
تا نَیَندازد شما را او به شَسْت
گَر پَدید آید به دَعوی زینهار
صورتِ او را مَدارید اِعْتِبار
دیوْشان از مَکْر این میگفت لیکْ
مینِمود این عکس در دلهایِ نیکْ
نیست بازی با مُمَیِّز خاصه او
که بُوَد تمییز و عَقلَش غَیْبگو
هیچ سِحْر و هیچ تَلبیس و دَغَل
مینَبَندد پَرده بر اَهْلِ دُوَل
پَس هَمیگفتند با خود در جواب
بازگونه میرَوی ای کَژْ خِطاب
باژگونه رفت خواهی هم چُنین
سویِ دوزخ اَسْفَل اَنْدَر سافِلین
او اگر مَعْزول گشتهست و فَقیر
هست در پیشانی اَش بَدْر مُنیر
تو اگر اَنْگُشتری را بردهیی
دوزخی چون زَمْهَریر اَفْسردهیی
ما به بَوْش و عارِض و طاق و طُرُنْب
سَر کجا که خود هَمینَنْهیم سُنْب؟
وَرْ به غَفْلَت ما نَهیم او را جَبین
پَنجهیی مانع بَرآیَد از زمین
که مَنِه آن سَر مَر این سَر زیر را
هین مَکُن سَجْده مَراین اِدْبار را
کَردَمی من شَرحِ این بَسْ جانْ فَزا
گَر نَبودی غَیرت و رَشکِ خدا
هم قَناعَت کن تو بِپْذیر این قَدَر
تا بگویم شَرحِ این وقتی دِگَر
نامِ خود کَرده سُلَیمان نَبی
رویْپوشی میکُند بر هر صَبی
دَر گُذَر از صورت و از نامْ خیز
از لَقَب وَزْ نام در مَعنی گُریز
پَس بِپُرس از حَدِّ او وَزْ فِعْلِ او
در میانِ حَدّ و فِعْلْ او را بِجو
یار باش و مَشورت کُن ای پدر
با دو عقل از بَسْ بَلاها وارَهی
پایِ خود بر اوجِ گَردونها نَهی
دیو گَر خود را سُلَیمان نام کرد
مُلْک بُرد و مَمْلَکَت را رام کرد
صورتِ کارِ سُلَیمان دیده بود
صورت اَنْدَر سِرّْ دیوی مینِمود
خَلْق گفتند این سُلَیمان بیصَفاست
از سُلَیمان تا سُلَیمان فَرقهاست
او چو بیداریست این هَمچون وَسَن
همچُنان که آن حَسَن با این حَسَن
دیو میگفتی که حَق بر شَکلِ من
صورتی کردهست خوشْ بر اَهْرِمَن
دیو را حَقْ صورت من داده است
تا نَیَندازد شما را او به شَسْت
گَر پَدید آید به دَعوی زینهار
صورتِ او را مَدارید اِعْتِبار
دیوْشان از مَکْر این میگفت لیکْ
مینِمود این عکس در دلهایِ نیکْ
نیست بازی با مُمَیِّز خاصه او
که بُوَد تمییز و عَقلَش غَیْبگو
هیچ سِحْر و هیچ تَلبیس و دَغَل
مینَبَندد پَرده بر اَهْلِ دُوَل
پَس هَمیگفتند با خود در جواب
بازگونه میرَوی ای کَژْ خِطاب
باژگونه رفت خواهی هم چُنین
سویِ دوزخ اَسْفَل اَنْدَر سافِلین
او اگر مَعْزول گشتهست و فَقیر
هست در پیشانی اَش بَدْر مُنیر
تو اگر اَنْگُشتری را بردهیی
دوزخی چون زَمْهَریر اَفْسردهیی
ما به بَوْش و عارِض و طاق و طُرُنْب
سَر کجا که خود هَمینَنْهیم سُنْب؟
وَرْ به غَفْلَت ما نَهیم او را جَبین
پَنجهیی مانع بَرآیَد از زمین
که مَنِه آن سَر مَر این سَر زیر را
هین مَکُن سَجْده مَراین اِدْبار را
کَردَمی من شَرحِ این بَسْ جانْ فَزا
گَر نَبودی غَیرت و رَشکِ خدا
هم قَناعَت کن تو بِپْذیر این قَدَر
تا بگویم شَرحِ این وقتی دِگَر
نامِ خود کَرده سُلَیمان نَبی
رویْپوشی میکُند بر هر صَبی
دَر گُذَر از صورت و از نامْ خیز
از لَقَب وَزْ نام در مَعنی گُریز
پَس بِپُرس از حَدِّ او وَزْ فِعْلِ او
در میانِ حَدّ و فِعْلْ او را بِجو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۷ - مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون
گوهر بعدی:بخش ۴۹ - درآمدن سلیمان علیهالسلام هر روز در مسجد اقصی بعد از تمام شدن جهت عبادت و ارشاد عابدان و معتکفان و رستن عقاقیر در مسجد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.