هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه، از دلبستگی و عشق خود به معشوق سخن میگوید. او با اشاره به زلف و ابروی معشوق، وفاداری خود را سوگند یاد میکند و از درد هجران مینالد. در نهایت، آرزوی دیدار و گفتوگو با معشوق را دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق از استعارهها و تشبیهات شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۶
دل که آزاد ز زنجیر بلا و محن است
تار زلف تو و را رشتۀ جانست و تن است
بسر زلف تو سوگند که پیمان تو من
نشکنم گر چه سر زلف تو پیمان شکنست
دل خریدار دو ابروی کجت شد آری
مشتری میل سوی قوس کند کش وطنست
مهلتی دردهم ایهجر زمانی که مرا
رازها با لب آنخسرو شیرین دهن است
تار زلف تو و را رشتۀ جانست و تن است
بسر زلف تو سوگند که پیمان تو من
نشکنم گر چه سر زلف تو پیمان شکنست
دل خریدار دو ابروی کجت شد آری
مشتری میل سوی قوس کند کش وطنست
مهلتی دردهم ایهجر زمانی که مرا
رازها با لب آنخسرو شیرین دهن است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.