۳۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

ز روی لطف بکن بوسه‌ای حوالۀ ما
همین بس است ز وجه حسن نوالۀ ما

از تیر غمزه خدنگی بکن حوالۀ ما
همین بس است ز خوان کرم نوالۀ ما

چو دور جام وصالش به کام ما نبود
سزد که پر شود از خون دل پیالۀ ما

به خون دیده نوشتیم نامه‌ای بر دوست
بود که دل شودش نرم زین رسالۀ ما

ز بس که شعلۀ آهم همی رود به فلک
ملک به چرخ درآمد ز آه و نالۀ ما

ز شاهدی سخن دلپذیر خواهد ماند
به یادگار همین بس بود سلالۀ ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل آغازین - شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.