۲۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

جز ناله نیست مونس جان دل ربوده را
شادی بود محال دل غم فزوده را

زاری چه سود شب همه شب بر در حبیب
از گریه نیست فایده بخت غنوده را

از ما صلاح و زهد چه جویی تو ای فقیه
باشد ندم چو تجربه آزموده را

گفتم دلم به فکر دهان تو تنگ شد
گفتا مکن تفکر امر نبوده را

گفتم نهان کنم غم عشقت درون دل
اشکم گشود جمله غم ناگشوده را

با شاهدی مکن سخن از کینه ای رقیب
تا نشنواندت سخن ناشنوده را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.