هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و هجران سخن میگوید و از معشوق میخواهد که بازگردد و دل ویرانۀ او را آباد کند. او از عشق و دیوانگیهای ناشی از آن میگوید و از معشوق میخواهد که به تلاشهای عاشقانۀ او توجه کند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸
کردی ز غم آباد چو کاشانۀ ما را
بازآ و ببین مونس همخانه ی ما را
مگذار که ویرانه شود از غم هجران
آباد چو کردی دل ویرانه ما را
زلف تو چه حاجت که بیارد همه زنجیر
یک سلسله زان بس دل دیوانه ما را
پروانۀ دل در طلب شمع رخ تست
پروا نکند شمع تو پروانه ی ما را
ای دیده چو دریا بشدی در بفشاندی
آور به نظر آن در یک دانه ی ما را
ای شاهدی ار مرد رهی رو به رهی کن
بنگر روش کوشش مردانه ی ما را
بازآ و ببین مونس همخانه ی ما را
مگذار که ویرانه شود از غم هجران
آباد چو کردی دل ویرانه ما را
زلف تو چه حاجت که بیارد همه زنجیر
یک سلسله زان بس دل دیوانه ما را
پروانۀ دل در طلب شمع رخ تست
پروا نکند شمع تو پروانه ی ما را
ای دیده چو دریا بشدی در بفشاندی
آور به نظر آن در یک دانه ی ما را
ای شاهدی ار مرد رهی رو به رهی کن
بنگر روش کوشش مردانه ی ما را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.