۲۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱

کجا شد هودج لیلی که مجنون است از او دلها
ز سیل اشک عشاقش پر از خون است منزلها

ز عشقت مشکلی گر هست، با پیر مغان می گو
که اندر شرح این معنی بود حلال مشکلها

بیا گر عاقلی حرص امل را خاک بر سر کن
که قارون با همه گنجش فرورفتند در گلها

صدف وار ار درر خواهی فرو شو در تگ دریا
که جز خاشاک نبود حاصلی در دور ساحلها

بیا ای شاهدی و مژده ده پروانه ی دل را
که امشب مونس جان است شمع جمله محفلها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.