هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل از عشق و هجران معشوق سخن میگوید و از درد دل و رنج دوری مینالد. او از زلف معشوق، غمزههای درمانکننده و آتش هجران یاد میکند و از معشوق میخواهد که دل گمگشتگان را دریابد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۴
مده هر دم سر آن زلف را تاب
مزن دلهای مردم را به قلاب
ز سیل چشم گریانم عجب نیست
زنم بر آتش دل دم بدم آب
خدنگ غمزهات درمان دلهاست
مکن هر لحظه آن هر گوشه برتاب
مران ما را بحرمان از در خویش
مکن با ما سخن دیگر از این باب
دلم از آتش هجران کباب است
از آن می ریزدم از دیده خوناب
نگارا شاهدی گم گشته تست
دل گم گشتگان خویش دریاب
مزن دلهای مردم را به قلاب
ز سیل چشم گریانم عجب نیست
زنم بر آتش دل دم بدم آب
خدنگ غمزهات درمان دلهاست
مکن هر لحظه آن هر گوشه برتاب
مران ما را بحرمان از در خویش
مکن با ما سخن دیگر از این باب
دلم از آتش هجران کباب است
از آن می ریزدم از دیده خوناب
نگارا شاهدی گم گشته تست
دل گم گشتگان خویش دریاب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.