هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دردهای آن سخن میگوید. او بیان میکند که دلش به گلزار و زیباییهای آن وابسته است، اما در عین حال از انکار و درد عشق رنج میبرد. شاعر اشاره میکند که تنها چاره در برابر این درد، صبر است و عاشق باید جگرخوار تیرهای عشق شود. در پایان، او به این نکته اشاره میکند که مردن از غم عشق، سرنوشت همیشگی عاشقان است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و غمانگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، درک عمیقتر از مفاهیم عشق و رنج نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۷۵
مرا گر در نظر گلزار باشد
دلم بر روی آن گل زار باشد
من و انکار می در موسم گل
درین کارم بسی انکار باشد
به غیر از صبر نبود چاره او
که از عشقش دل بیمار باشد
جگر باید سپر کردن به تیرش
که عاشق باید و دلدار باشد
چه شد گر شاهدی مرد از غم عشق
همیشه عشق را این کار باشد
دلم بر روی آن گل زار باشد
من و انکار می در موسم گل
درین کارم بسی انکار باشد
به غیر از صبر نبود چاره او
که از عشقش دل بیمار باشد
جگر باید سپر کردن به تیرش
که عاشق باید و دلدار باشد
چه شد گر شاهدی مرد از غم عشق
همیشه عشق را این کار باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.