هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به عشق و ستایش معشوق میپردازد و خود را اسیر زلفین او میداند. او از معشوق به عنوان شاه کرم یاد میکند و از او میخواهد که گاهی به فقیران نظر کند. همچنین، شاعر اشاره میکند که دلش نیازمند مرهم تیر معشوق است و از غم عشق شکایت میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن ممکن است برای افراد زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۱
تا خیال قامتت بگذاشت ما را در ضمیر
با علو همت قد تو طوبی در قصیر
من نه تنها بسته زنجیر زلفین توام
بسته ای بر هر سر مویی چو من چندین اسیر
ما فقیرانیم بر درگاهت ای شاه کرم
از کمال لطف خود گه گه نظر کن بر فقیر
گرچه داری تو فراغت از دل پردرد ما
هست دل را مرهم تیر تو فردا ناگزیر
شاهدی تا کی زند این طبل پنهان در غمت
طشت من افتاد از بام و برآوردم نفیر
با علو همت قد تو طوبی در قصیر
من نه تنها بسته زنجیر زلفین توام
بسته ای بر هر سر مویی چو من چندین اسیر
ما فقیرانیم بر درگاهت ای شاه کرم
از کمال لطف خود گه گه نظر کن بر فقیر
گرچه داری تو فراغت از دل پردرد ما
هست دل را مرهم تیر تو فردا ناگزیر
شاهدی تا کی زند این طبل پنهان در غمت
طشت من افتاد از بام و برآوردم نفیر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.