هوش مصنوعی: شاعر در این متن از مستی و عشق سخن می‌گوید، جایی که عقل را در برابر احساسات و عشق به معشوق از دست می‌دهد. او از گریه‌ها و اشک‌های بی‌پایان خود می‌گوید و از غفلت و تبسم‌های بی‌موقع خود در این راه اظهار ندامت می‌کند. همچنین، از دلبستگی به معشوق و پیچیدگی‌های عشق در زلف او سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و غم‌های عاشقانه ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۹۳

خونم از مستی طریق عقل را گم میکنم
میکشم خون صراحی روی در خم میکنم

با سگان کوی تو من بعد خواهم یار شد
عقل بی آرام پیش خود به مردم می کنم

بس که می پاشم به هر سو کوکب اشک از دو چشم
هر شبی روی زمین را پر ز انجم می کنم

گربود صد چشم و گریه بر گناهم کم بود
چیست این غفلت که هر دم من تبسم می کنم

شاهدی در عقد زلفش رشته جان را ببند
ورنه در هر تار او سر رشته را گم می کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.