هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس، به زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از زلف معشوق، لعل لب‌هایش، رخسارش و دیگر زیبایی‌هایش سخن می‌گوید و احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از عشق بی‌پایان خود می‌گوید و اینکه حاضر است برای معشوق هر رنجی را تحمل کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم موجود در شعر مانند عشق بی‌پایان و فداکاری نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

شمارهٔ ۹

زلفی که چو دود است بر آتش وطن او را
مشکل نبود در دلم آتش زدن او را

شمعی که دو عالم به یکی شعله بسوزد
کی غم بود از سوختن صد چو من او را

گر بلبل شوریده خبر یابد از آن گل
دیگر نتوان یافتن اندر چمن او را

ور غنچه کند دعوی تنگی بِنَماند
پیش دهن دوست مجال سخن او را

تا کی دل ما را شکند زلف سیاهش
ای باد صبا می رو و سر می شکن او را

درّی ست گرانمایه که در هیچ نگنجد
گر زان که نگنجد سخن اندر دهن او را

لعل تو شکر داد به خروار به هر کس
عار است مگر، دادن شکر به من او را

رخسار تو شمعی ست که چون شعله برآرد
پروانه بود شمع زمرّد لگن او را

کی جان جلال از کف محنت به درآید
تا زلف پریشان تو باشد وطن او را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.