هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ارزش دوستی و عشق می‌پردازد و تأکید می‌کند که لحظات با دوستان و یاران بسیار گرانبهاست. شاعر از وفاداری، عشق و جفای روزگار سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عیب‌جویی دیگران از عشق او بی‌معنی است. همچنین، او به ناپایداری عمر اشاره می‌کند و از مخاطب می‌خواهد که از زمان و همراهی یاران بهره ببرد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به عشق و جفا نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷

هر آن نفس که نه با دوست می زنی باد است
خنک دلی که به دیدار دوستان شاد است

مگر تو حور بهشتی بدین لطافت و حسن
که این جمال نه در حدّ آدمیزاد است

من آن نِیَم که به سختی ز یار برگردم
که ترک صحبت شیرین نه کار فرهاد است

کسی که عیب هوایی کند که در سر ماست
مگر هوای کسی در سرش نیفتاده است

ز پند خلق زیادت همی شود سوزم
که نزد آتش ما پند دوستان باد است

تو سست عهدی آن یار بی وفا بنگر
که جان ز ما ستد و دل به دیگری داد است

اگر تو تیغ زنی جان خود سپر سازم
که جور دوست چو بر دوستان رود داد است

کسی که دل به تو بست از جفای دهر برست
که هر که بنده تست از دو عالم آزاد است

جلال! وقت غنیمت شمار و صحبت یار
بنای عمر ببین تا چه سُست بنیاد است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.