هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر درد و رنج عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و فراق شکایت می‌کند و به مفاهیمی مانند کفر، دین، و عرفان اشاره دارد. او از درد فراق و ناله‌های عاشقانه می‌گوید و به اسطوره‌هایی مانند منصور حلاج اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند کفر و دین نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۲

مگر فتنه عشق بیدار شد
که خلوت نشین سوی خمّار شد

بگویید با پیر دَ یرِ مغان
که دین کفر و تسبیح زنّار شد

عجب نیست سرّ انا الحق از آن
که مانند منصور بر دار شد

ایا دوستان! موسم یاری است
که کارم بدین گونه دشخوار شد

ایا عاشقان! نوبت زاری است
که احوال زار این چنین زار شد

چه می بود گویی که در داو عشق
که یک باره دست من از کار شد

دلم همچو بلبل بنالید زار
سحر چون صبا سوی گلزار شد

مگر پخت سودای زلفش دلم
که در چنگ محنت گرفتار شد

به عیّاری آموخت اینک جلال
چو جویای آن شیخ عیّار شد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.