هوش مصنوعی: این شعر از جلال الدین محمد بلخی (مولوی) بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از عشق، تنهایی، رنج و صبر سخن می‌گوید و از باد صبا و غنچه به عنوان نمادهای طبیعت برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. او همچنین به انتقادات دیگران بی‌اعتناست و عشق را بالاتر از هر چیزی می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

شمارهٔ ۹۹

عهد ما مشکن و بر باد مده خاکی چند
آتشی در زده انگار به خاشاکی چند

ما چو غنچه همه دل تنگ و تو چون باد صبا
شادمان می گذری بر سر غمناکی چند

بکشی از سخن تلخ و به دَم زنده کنی
درهم آمیخته ای زهری و تریاکی چند

از وجود من و از عشق جز این بیش نماند
آتشی چند در آمیخته با خاکی چند

شهسوارا! بگذر بر صف ما صیدکنان
تا سری چند ببندیم به فتراکی چند

ای صبا! بویی از آن غنچه خندان به من آر
تا به پیراهن جان در فکنم چاکی چند

چه غم از طعن حسودان که مکدّر نکند
نظر پاک مرا طعنه ناپاکی چند

بس کن ای خواجه که ما باک نداریم ز جان
چندگویی سخن جان بر بی باکی چند

عشق و تنهایی و غم چند بود صبر جلال
چه بود زور زبونی بر چالاکی چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.