۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۱

من نشنیدم که خط بر آب نویسند
آیت خوبی بر آفتاب نویسند

هجر کشیدیم تا به وصل رسیدیم
نامه رحمت پس از عذاب نویسند

صبر طلب می کنندم از دل شیدا
همچو خراجی که بر خراب نویسند

شرح رخ خوب و زلف غالیه بویت
بر ورق گل به مشک ناب نویسند

قصّه خون ریز این دو دیده بیدار
کاج بر آن چشم نیم خواب نویسند

حال پریشان این دل پُرتاب
کاج بر آن زلف نیم تاب نویسند

قصّه درد جلال مردم دیده
بر رُخش از روشنی چو آب نویسند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.