هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و غم فردی است که از عشق و فراق رنج می‌کشد و توانایی بیان آن را ندارد. شاعر از ناتوانی در رساندن پیام خود، دلتنگی برای معشوق، و تأثیر عمیق عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به دشواری‌های عشق و فداکاری‌های ناشی از آن دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات در شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰۳

آن را که غمی باشد و گفتن نتواند
شب تا به سحر نالد و خفتن نتواند

از ما بشنو قصّه ما ورنه چه حاصل
پیغام که باد آرد و گفتن نتواند

بی بوی وصالت نگشاید دل تنگم
بی باد صبا غنچه شکفتن نتواند

از اشک زدم آب همه کوی تو تا باد
خاشاک سر کوی تو رُفتن نتواند

شوریده تواند که کند ترک سر خویش
ترک سر زلف تو گرفتن نتواند

اندر دل ما عکس رخ خوب تو پیداست
در آینه کس چهره نهفتن نتواند

جوینده چه سختی ست که بر خود نکند سهل
فرهاد چه سنگ است که سفتن نتواند

آن شد که جلال از سر کوی تو شود دور
کز ضعف چنان است که رفتن نتواند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.