هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی درباره عشق و دلدادگی است. شاعر بیان می‌کند که عاشقان واقعی هرگز از عشق دست نمی‌کشند و در جستجوی معشوق، همیشه در حال سفر و تردد هستند. او از زیبایی معشوق و اسارت عاشقان در دام عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که بسیاری در این راه بی‌خود و مدهوش شده‌اند. همچنین، شاعر از رنج‌ها و محنت‌های عشق می‌گوید و اینکه سال‌هاست با این مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۱۱

آنان که طالب تو نگشتند جاهلند
و آنها که دل به دست تو دادند عاقلند

در جست و جوی حسن رخت آفتاب و ماه
پیوسته در تردّد و قطع منازلند

یک ره شکنج زلف برافشان خلاص ده
دیوانگان دل شده کاندر سلاسلند

عشّاق ظن مبر که مهر از تو بَر کنند
یا دست و دل ز دامن عشق تو بگسلند

تنها نه من اسیر خم گیسوی توام
خلقی به جست وجوی تو مدهوش و بی دلند

ما غرقه در تموّج دریای بی خودی
وانان چه غم خورند که برطرف ساحلند

در چارسوی محنت و عشق و غم و بلا
امروز سالهاست که با ما معاملند

بردند شاهدان به شمایل دل جلال
فریاد ازین بتان که چه شیرین شمایلند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.