هوش مصنوعی: شاعر از دوری از دیار و معشوق خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این دوری اختیاری نبوده است. او از رنج هجران و امید به وصال می‌گوید و در نهایت اشاره می‌کند که با رفتن جلال (معشوق)، ارزش واقعی او آشکار خواهد شد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۱۱۷

ازین دیار برفتیم و خوش دیاری بود
به آب دیده بشستیم اگر غباری بود

ز آستان شریفت اگر فتادم دور
گمان مبر که درین کارم اختیاری بود

دلا به هجر بسوز و بساز با خواری
که وصل یار عجب روز و روزگاری بود

جلال رفت و ترا بعد ازین شود معلوم
که آن شکسته مسکین چگونه یاری بود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.