هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عشق نافرجام و تلاش بی‌ثمر برای فراموشی آن است. شاعر از ناتوانی در کنار گذاشتن عشق و غم آن سخن می‌گوید، حتی با وجود پندهای بسیار و تلاش‌های مکرر. همچنین، اشاره‌ای به ناامیدی و پذیرش رنج به عنوان بخشی از رسیدن به مراد دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده مانند عشق نافرجام، غم و ناامیدی است که درک و پردازش آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، این شعر نیاز به درک نسبی از ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۲۰

یک لحظه درد عشق تو از دل نمی شود
وز دیده نقش روی تو زایل نمی شود

گویند پند ده دل شیدای خویش را
بسیار پند دادم و عاقل نمی شود

در ورطه ای ست کشتی صبرم به بحر عشق
کز غرقه گاه موج به ساحل نمی شود

هر دم به حالتی دگر افتم ز دست غم
لیکن به هیچ حال غم از دل نمی شود

ای دل مبر امّید که بی رنج هیچ دست
در گردن مراد حمایل نمی شود

گویند سعی کن که شود کام حاصلت
من سعی می نمایم و حاصل نمی شود

صدبار اوفتاد به دام بلا جلال
خود پند می نگیرد و کامل نمی شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.