هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، توصیف دیدار و وداع شاعر با معشوقه‌ای زیبا و سرکش است. شاعر با تصاویر شاعرانه از زیبایی‌های معشوق سخن می‌گوید و درد فراق را بیان می‌کند. معشوق نیز او را به صبوری در دوری توصیه می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت از روابط انسانی دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۵۲

وقت صبوحی آن شوخ سرکش
از در درآمد با تیر و ترکش

مُشکش مطرّا، شهدش مصفّا
خالش معنبر، ماهش منقّش

چون دیده من، لعلش دُرافشان
چون خاطر من، زلفش مشوّش

تنگم به بر در بگرفت و گفتا
کردم وداعت بادا شبت خوش

دود سیاهم آمد به سر بر
کردم زمانی در پای اوغش

من رفتم از خود و او از ترّحم
بر چهره ام زد از دیدگان رش

برجَستم از جا بوسیدمش پا
گفتم که رفتی شاد آیی و کش

پیشت بنازم، دردت بچینم
کی باز بینم آن روی مهوش؟

گفتا: به دوری باید صبوری
این دُرد می نوش و آن دَرد می کش

شُستم به گریه نعل سمندش
چون شد سواره بر پشت ابرش

هم دیده خون شد هم جوش زد دل
بی او بماندم در آب و آتش

جان جلال از سودای زلفش
تا چند باشد اندر کشاکش
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.