هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق می‌گوید. او توصیف می‌کند که چگونه معشوق با زیبایی‌اش او را مدهوش کرده و هر کس که او را ببیند، دنیا را فراموش می‌کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که غم زمانه را نخورد و به خوشی بپردازد. همچنین، او از نصیحت‌های دیگران بی‌اعتنایی می‌کند و تنها به معشوق خود توجه دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۵۵

دُزدانه در آمد از درم دوش
افکنده کمند زلف بر دوش

بر خاستم و فتادم از پای
چون او بنشست رفتم از هوش

گشتم به نظاره جمالش
حیران و خراب و مست و مدهوش

ای نرگس نیم مست جادوت
آهو بره ای به خواب خرگوش

با این رخ و خال و قد و خد
با این پر و بال و با تن و توش

هرکس که ببیندت به یک ره
ملک دو جهان کند فراموش

با روی تو نوش می شود نیش
وز دست تو نیش می شود نوش

ای دوست مخور غم زمانه
بنشین به مراد و باده می نوش

عاشق به سؤال و دوست فارغ
بلبل به فغان و غنچه خاموش

ای خواجه نصیحتم مفرمای
من پند کسان نمی کنم گوش

در گوش جلال حلقه ای کن
کاو بنده تست حلقه در گوش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.