هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و اشتیاق شاعر به معشوق میگوید. شاعر با توصیف زیباییهای معشوق و تأثیر عمیق او بر خود، احساساتش را بیان میکند. او از فراق و دلتنگی مینالد و آرزو میکند که دوباره با معشوق باشد. همچنین، شاعر از معشوق میخواهد که پردهها را کنار بزند و خود را به عاشقان نشان دهد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۵۷
آن دم که می گذشتی ای سرو سبزپوش
از غمزه ناوک افکن و از چهره گل فروش
چشمم چو بر شمایل و قدّ تو اوفتاد
دودم به سر برآمد و از من برفت هوش
آنم که دلبران ز غمم جوش می زنند
مغزم درآمدست ز سودای تو به جوش
بی تو مرا مباد مَی و زندگی حلال
بی من ترا مباد یکی شربت آب نوش
در پرده ای و پرده عشّاق می دری
بردار پرده از رخ و بر عاشقان مپوش
دوشت به خواب دیدم که دوشم به دوش تست
امروز جان همی دهم از آرزوی دوش
روزی بیا به گردن مقصود حلقه کن
دست جلال را که ترا هست حلقه گوش
از غمزه ناوک افکن و از چهره گل فروش
چشمم چو بر شمایل و قدّ تو اوفتاد
دودم به سر برآمد و از من برفت هوش
آنم که دلبران ز غمم جوش می زنند
مغزم درآمدست ز سودای تو به جوش
بی تو مرا مباد مَی و زندگی حلال
بی من ترا مباد یکی شربت آب نوش
در پرده ای و پرده عشّاق می دری
بردار پرده از رخ و بر عاشقان مپوش
دوشت به خواب دیدم که دوشم به دوش تست
امروز جان همی دهم از آرزوی دوش
روزی بیا به گردن مقصود حلقه کن
دست جلال را که ترا هست حلقه گوش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.