هوش مصنوعی: شاعر در این متن به ستایش شراب و می‌نوشی پرداخته و از عشق و مستی عارفانه سخن می‌گوید. او از حیات ابدی که از باده می‌یابد سخن می‌گوید و عاشقان و عارفان را مست و مدهوش این می‌ناب می‌داند. همچنین، از هشیاران می‌خواهد که مستان عشق را ملامت نکنند و به رسم رندان احترام بگذارند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و استعاری مربوط به شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مضامین نیاز به درک عمیق‌تری از ادبیات و فلسفه دارند.

شمارهٔ ۱۵۸

به سر طواف کنم بر در شراب فروش
که حلقه در این کعبه کرده ام در گوش

ز جام باده اگر یافتم حیات ابد
عجب مدار که آب حیات کردم نوش

ندانم این مَی ناب از کدام میکده بود
که عاشقان همه مستند و عارفان مدهوش

چنان ز بزم طرب برکشیم نعره شوق
که در حظیره قدس اوفتد غریو و خروش

از آن زمان که سر من گران شد از مَی عشق
همیشه غاشیه سر همی کشم بر دوش

به عهد حُسن تو از عاشقان فغان برخاست
به دور گل ننشینند بلبلان خاموش

مکن ملامت مستان عشق ای هشیار!
ببین که پرده خود می درند پرده بپوش

به جان همی خرم آیین و رسم رندان را
خلاف شیوه آن زاهدان زرق فروش

اگر جلال بنالد ز شوق معذور است
که هر چه بر سر آتش بود بر آرد جوش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.