هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر عاشق میپردازد. شاعر از زلف معشوق، تأثیر آن بر ماه و خورشید، و سرنوشت کسانی که از حد خود فراتر میروند سخن میگوید. همچنین، از آشفتگی و شیدایی عاشق و تأثیر تمنای معشوق بر او یاد میکند. در نهایت، شعر به عظمت معشوق و تأثیر او بر جهان اشاره دارد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
شمارهٔ ۱۶۰
زلف تو بر ماه نهد پای خویش
پهلوی خورشید کند جای خویش
عاقبتش سر ببرند آن که او
بیش ز اندازه نهد پای خویش
سلسله بر پای صبا می نهد
از شکن سلسله آسای خویش
هرکسی آشفته دیگر کسی ست
وز همه آشفته و شیدای خویش
حاصلش آشفتگی و تیرگی ست
هر که بود معتقد رای خویش
دیر که سودای خطت پُخت زود
سر بنهد در سر سودای خویش
کار جهان بین که کند هندویی
هم سر بالای تو بالای خویش
پاس رخت دارد در صبح و شام
دزد بود خازن کالای خویش
کرد تمنّای رُخت چون جلال
هست پریشان ز تمنّای خویش
پهلوی خورشید کند جای خویش
عاقبتش سر ببرند آن که او
بیش ز اندازه نهد پای خویش
سلسله بر پای صبا می نهد
از شکن سلسله آسای خویش
هرکسی آشفته دیگر کسی ست
وز همه آشفته و شیدای خویش
حاصلش آشفتگی و تیرگی ست
هر که بود معتقد رای خویش
دیر که سودای خطت پُخت زود
سر بنهد در سر سودای خویش
کار جهان بین که کند هندویی
هم سر بالای تو بالای خویش
پاس رخت دارد در صبح و شام
دزد بود خازن کالای خویش
کرد تمنّای رُخت چون جلال
هست پریشان ز تمنّای خویش
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.