هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از طمع و پیامدهای منفی آن سخن می‌گوید. او با بیان تجربیات خود و دیگران، نشان می‌دهد که طمع باعث خواری، ناکامی و دوری از آرامش می‌شود. همچنین، شاعر به رابطه‌ی عاشقانه و ناامیدی‌های ناشی از طمع در عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و ناامیدی‌های بیان‌شده نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۶۲

ما بریدیم به دوران تو از کام طمع
هر که شد پخته دوران نبود خام طمع

از لب لعل تو دندان طمع برکندیم
کام چون نیست بریدیم به ناکام طمع

تو گدایی که دل از هر دو جهان می خواهی
از گدایان نتوان داشتن انعام طمع

به تو ز آغاز طمع کردم از آن خوار شدم
بکند خوار کسان را به سرانجام طمع

دیده تا چشم تو بیند نکند خواب خیال
دل که زلفت طلبد کی کند آرام طمع

سایه واگیری و بویی نفرستی هرگز
پس چه دارم به تو ای سرو گل اندام طمع

دوست را از من دل خسته جدا کرد ایّام
ای دریغا نه چنین بود ز ا یام طمع

عافیت نیست در آن کوی که خمّارانند
نیک نامی مکن از مردم بدنام طمع

ای طبیب! از سر بیمار مرو تا فردا
نیست امروز به تیمار تو تا شام طمع

از طمع بود که در دام غم افتاد جلال
از هوا مرغ درآرد به سوی دام طمع
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.