۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۷

صبحدم بر بوی جانان سوی گلزار آمدم
همچو بلبل پیش گل در ناله زار آمدم

تا ببینم نرگس و سنبل چو چشم و زلف او
این چنین سرمست و آشفته به بازار آمدم

از جفای غمزه مستش سوی گل با خروش
از درِ بُستان شدم در کوی خمّار آمدم

حُسن روی او طلب کردم به بتخانه شدم
تار زلفش دَر گرفتم پیش زنّار آمدم

جلوه زن شد حُسن جانان از همه سو بر جلال
من که بودم تا برین دولت سزاوار آمدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.