هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق، رنج‌های دل و تنهایی سخن می‌گوید. او با وجود عشق فراوان، درگیر جنگ درونی است و خود را آزاده می‌خواند. همچنین، از نداری و سختی‌های زندگی شکایت می‌کند و به دنبال تسکین دردهایش با شراب است. او گوش شنوایی برای پند دیگران ندارد و تنها به نوای چنگ گوش می‌دهد. در نهایت، شاعر تأکید می‌کند که حتی اگر او را بنده بخوانند، از شاهی دو جهان احساس ننگ می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، اشاره به مصرف شراب ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۸۵

به دستی دل، به دستی سنگ دارم
که من با دل فراوان جنگ دارم

به عشقت تا چو سروم پای در بند
لقب آزاده یک رنگ دارم

سرت با من به یک بالین کی آید؟
که بستر خاک و بالین سنگ دارم

گرم سر می رود نگذارم از دست
من این دامن که اندر چنگ دارم

مرا گویی دهانم روزی تست
حقیقت روزیی بس تنگ دارم

الا ساقی می خون رنگ در دِه
که در آیینه دل زنگ دارم

صدای پند در گوشم نگیرد
که گوشی بر نوای چنگ دارم

اگر همچون جلالم بنده خوانی
ز شاهی دو عالم ننگ دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.