هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و دلدادگی خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود رنج‌ها و ناملایمات، همچنان به عشق و امید به دیدار معشوق پایبند است. او از ناتوانی و بی‌قراری خود در فراق معشوق سخن می‌گوید و امیدوار است که روزی معشوق بر او رحم کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۸۷

به جز ذکر لبت کاری ندارم
به یادت عمر شیرین می گذارم

چو چشم ناتوانت ناتوانم
چو زلف بی قرارت بی قرارم

ز دیده خون دل تا کی فشانم
ز مژگان سیل خون تا چند بارم

اگر روزی ببینی زاری من
کنی هم رحمتی بر حال زارم

اگر چه دشمن جان و دلی تو
ز جان و دل هنوزت دوست دارم

ز چشمم اختر افشانی عجب نیست
که شب تا روز اختر می شمارم

درین وادی که گرد از من برآید
مگر سوی تو باد آرد غبارم

اگر صد نوبت از پیشم برانی
به الطافت هنوز امّیدوارم

جلال خسته را دادی امیدی
کنون عمری ست تا در انتظارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.