هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از فراق و درد عشق می‌نالد، از رازهای آشکار شده توسط اشک‌هایش می‌گوید، و آرزوی نزدیکی به معشوق را دارد. شاعر خود را هم‌نوا با بلبل و در توصیف زیبایی‌های معشوق، همچون جواهری از دریای معانی می‌داند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'در خون جانم' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۰۲

ای قامت تو سرو روانم
بی تو روان است از تن روانم

خواهم که از تو خواهم امانی
لیکن فراقت ندهد امانم

گفتم که رازم پنهان بماند
پیدا شد از اشک راز نهانم

جانم ز لعلت نادیده کامی
چشمت چرا شد در خون جانم

پایی فروکوب تا سر ببازم
دستی برافشان تا جان فشانم

چون دستبوسی راهم ندادی
باری مکن دور از آستانم

بلبل که بر گل دستان سراید
با او به دستان همداستانم

همچون جلال از دریای معنی
در وصف لعلت دُر می چکانم
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.