هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد فراق می‌گوید و آرزو می‌کند که روزی از این دنیا گذر کند و به عالم بالا سفر نماید. او می‌خواهد درد خود و زیبایی معشوق را به فرشتگان و ساکنان عالم علوی خبر دهد. شاعر با بیان تصاویر شدید عاطفی مانند گریه‌های خونین و ناله‌های آتشین، عشق خود را به معشوق نشان می‌دهد و تأکید می‌کند که حتی در روز قیامت نیز از عشق او دست برنمی‌دارد. در نهایت، او آرزو می‌کند که جمال معشوق را ببیند و به وصال برسد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند گریه خونین و اشاره به دوزخ ممکن است برای کودکان مناسب نباشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۲۰۳

روزی کزین سراچه سفلی گذر کنم
وانگه به سوی عالم علوی سفر کنم

کرّوبیان عرش و مقیمان قدس را
از درد خویش و حسن تو یک یک خبر کنم

از گریه فرش را همه در موج خون کشم
وز ناله عرش را همه زیر و زبر کنم

نار جحیم را بازنشانم به آب چشم
یک بار چون برآتش دوزخ گذر کنم

وآنگه چنان ز درد تو آهی برآورم
کاهْ لِ بهشت را همه خونین جگر کنم

بر من نعیم جنّت اعلی کنند عرض
کوته نظر نِیَم که بر آنها نظر کنم

از نو درون خاطر خود جا کنم ترا
و آنها که غیر تُست ز خاطر بِدَر کنم

در روز رستخیز که سر بر کنم ز خاک
نامَردم ار ز هول قیامت حذر کنم

در عرصه گاه حشر درآیم خراب و مست
شوریده وار رایت عشق تو بر کنم

هر لحظه ساز عشق به سوزی دگر زنم
هر دم سماع شوق به حالی دگر کنم

آن دم جمال اگر بنمایی جلال را
یابم کمال وصل و سخن مختصر کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.