هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از گذاشتن دل بر آستانه معشوق، بی‌اعتنایی به غم‌های دنیوی، و قرار دادن وصال معشوق برابر با همه جهان سخن می‌گوید. همچنین، او از بی‌اعتنایی به بهشت و دوزخ به خاطر عشق معشوق و مستی از زلف و چشم یار می‌سراید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بی‌اعتنایی به بهشت و دوزخ نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۰۸

ما سر بر آستانه دلبر نهاده ایم
جایی که پای دوست بود سر نهاده ایم

دل بر گرفته ایم ز شادی روزگار
یکبارگی و بر غم دلبر نهاده ایم

ما را به ناامیدی ازین در مران که ما
با صد امید روی بدین در نهاده ایم

بر ما چه مستزاد کند دیگری که ما
وصل تو با دو کون برابر نهاده ایم

تهدید ما به آتش دوزخ مکن که ما
خود را به اختیار در آذر نهاده ایم

فارغ ز جنّتیم که نام رخ و لبت
باغ بهشت و چشمه کوثر نهاده ایم

از زلف و چشم تست که آشفته ایم و مست
بر بخت تیره جرم بر اختر نهاده ایم

در دل خیال زلف تو داریم و خاصّ و عام
بردند بو که عود به مجمر نهاده ایم

عشق نخست تازه و ما با تو هر زمان
بنیاد عشق بازی دیگر نهاده ایم

عمری ست تا به همدمی شوق چون جلال
بر کف به یاد لعل تو ساغر نهاده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.