هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات دردناک و دلشکستگی شاعر از دوری و جفای معشوق است. او از رنج‌های تحمل شده، بی‌وفایی یار و تلاش برای حفظ آبرو در میان این مصائب سخن می‌گوید. در نهایت، با پذیرش جدایی، به آرامش نسبی می‌رسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوع دلشکستگی و رنج عاشقانه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۰۹

به رخ خاک درت رُفتیم و رَفتیم
دعای دولتت گفتیم و رفتیم

ز روی خویش کردی دور ما را
چو گیسویت برآشفتیم و رفتیم

جفاهای ترا با کس نگفتیم
درون سینه بنهفتیم و رفتیم

ز جور یار سنگین دل همه راه
به گریه سنگ را سُفتیم و رفتیم

چو غنچه بس که پرخون شد دل ما
چو گل ناگاه بشکفتیم و رفتیم

چو کردی خوار چون خاشاک ما را
عنان باد بگرفتیم و رفتیم

به خود بیرون نمی رفتیم ازین در
ولی از خود به در رفتیم و رفتیم

به عهدت خواب خوش هرگز نکردیم
کنون آسوده دل خفتیم و رفتیم

وگر خود رفتن ما بود کامت
به جان منّت پذیرفتیم و رفتیم

جلال! ار قوّت رفتن نداریم
میان سیل خون افتیم و رفتیم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.