هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناکامی و تلاش بی‌ثمر شاعر در رسیدن به معشوق یا آرمان‌هایش است. او از جان‌فشانی‌ها، رنج‌ها و تشنگی‌هایش می‌گوید اما در نهایت به مقصود نرسیده است. یاران و رفیقانش نیز از پیش رفته‌اند و او تنها و خسته مانده است. شعر با تصاویری مانند مورچه در پای سواران و باد در برابر سرو خرامان، بر بی‌قدری و ناتوانی شاعر تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه، ناکامی‌های وجودی و استفاده از استعاره‌های پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، فضای غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۱۰

دادیم بسی جان و به جانان نرسیدیم
در درد بمردیم و به درمان نرسیدیم

در ظلمت اندوه بسی تشنه بگشتیم
روزی به لب چشمه حیوان نرسیدیم

بس سال که در بادیه عشق برفتیم
شد عمر به پایان و به پایان نرسیدیم

گفتند به جانان رسی ار بگذری از جان
از جان بگذشتیم و به جانان نرسیدیم

یاران و رفیقان همه از پیش برفتند
ما خسته بماندیم و به ایشان نرسیدیم

آن مورچه ماییم که در پای سواران
ماندیم و به درگاه سلیمان نرسیدیم

شد هر که همی خواست به مهمانی مقصود
جز ما که به دریوزه مهمان نرسیدیم

گفتیم به قربانش رسیم ار برسد عید
در عید رسیدیم و به قربان نرسیدیم

مانند جلال اکثر اوقات بگشتیم
چون باد و بدان سرو خرامان نرسیدیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.