هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عمیق عاشقانه است که شاعر از بیان آن ناتوان است. او از بیقراری، بیخوابی، و غم شدید میگوید و اینکه حتی نمیتواند آهی بکشد یا با کسی درد دل کند. شاعر احساس میکند در دنیایی پر از شادی، او قادر به خوشحالی نیست و درد فراق او را از پای درآورده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل احساسات عمیق و پیچیده عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۲۵
درد تو در سینه دارم دم نمی یارم زدن
آه کز درد تو آهی هم نمی یارم زدن
هر سحر تا شب ز زانو سر نمی یارم گرفت
دیده شبها تا سحر بر هم نمی یارم زدن
جانم آمد بر لب، امّا لب نمی یارم گشود
دل ز غم خون گشت، لیکن دم نمی یارم زدن
سر نمی یارم کشید از طرّه عیّار او
پنجه با سر فتنه عالم نمی یارم زدن
با که گویم درد خود کز دست این نامحرمان
یک نفس با همدمی محرم نمی یارم زدن
گریه ام دایم ز شادی برنمی آید، ولی
خنده ای هرگز ز دست غم نمی یارم زدن
عالم از نوروز خرّم شد ولی زانم چه سود
من که در عالم دمی خرّم نمی یارم زدن
بی لب لعلت دلم ریش است مانند جلال
ناله ای زین ریش بی مرهم نمی یارم زدن
آه کز درد تو آهی هم نمی یارم زدن
هر سحر تا شب ز زانو سر نمی یارم گرفت
دیده شبها تا سحر بر هم نمی یارم زدن
جانم آمد بر لب، امّا لب نمی یارم گشود
دل ز غم خون گشت، لیکن دم نمی یارم زدن
سر نمی یارم کشید از طرّه عیّار او
پنجه با سر فتنه عالم نمی یارم زدن
با که گویم درد خود کز دست این نامحرمان
یک نفس با همدمی محرم نمی یارم زدن
گریه ام دایم ز شادی برنمی آید، ولی
خنده ای هرگز ز دست غم نمی یارم زدن
عالم از نوروز خرّم شد ولی زانم چه سود
من که در عالم دمی خرّم نمی یارم زدن
بی لب لعلت دلم ریش است مانند جلال
ناله ای زین ریش بی مرهم نمی یارم زدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.