هوش مصنوعی:
متن بالا شعری است که به توصیف لحظات شاد و مساعدت بخت و اقبال میپردازد. شاعر از طلوع اختر میمون، بخت همایون، صبح سعادت و بخت مساعد سخن میگوید. همچنین، از حضور ساقی گلرخ و نوشیدن باده گلگون یاد میکند و به زیبایی رخ یار و قدرت خالق اشاره دارد. در نهایت، شاعر از اجابت دعاهایش و حالتی از سرخوشی و مستی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عرفانی و اشارههایی به مستی و بادهنوشی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک عمیقتر از شعر کلاسیک فارسی معمولاً به دانش و تجربه بیشتری نیاز دارد.
شمارهٔ ۲۳۲
باز برآمد اختر میمون
باز پس آمد بخت همایون
صبح سعادت زد نفس امشب
بخت مساعد یار شد اکنون
شد به مرادم دور زمانه
گشت به کامم گردش گردون
دوش در آمد ساقی گل رخ
در قدح افکند باده گلگون
جان به تن آرد باده که دارد
طعم طبرزد رنگ طبرخون
چون رخ خوبت دیدم و گفتم
قدرت حق بین خالق بی چون
بس که دعا خواندم از اوّل
شد به اجابت آخر مقرون
غمزه مستت هست حرامی
باد حلالش گر خورَدَم خون
هست جلال را چون گهر امشب
طبع تو روشن، نظم تو موزون
باز پس آمد بخت همایون
صبح سعادت زد نفس امشب
بخت مساعد یار شد اکنون
شد به مرادم دور زمانه
گشت به کامم گردش گردون
دوش در آمد ساقی گل رخ
در قدح افکند باده گلگون
جان به تن آرد باده که دارد
طعم طبرزد رنگ طبرخون
چون رخ خوبت دیدم و گفتم
قدرت حق بین خالق بی چون
بس که دعا خواندم از اوّل
شد به اجابت آخر مقرون
غمزه مستت هست حرامی
باد حلالش گر خورَدَم خون
هست جلال را چون گهر امشب
طبع تو روشن، نظم تو موزون
وزن: مفتعلن فع مفتعلن فع
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.