هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد دوری و هجران را بیان می‌کند. شاعر از رنج فراق و ناتوانی در تحمل بیشتر این درد سخن می‌گوید و به عشق و اندوه ناشی از آن اشاره دارد. همچنین، او از ناپایداری دنیا و محدودیت‌های انسان در برابر مصائب زندگی می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، موضوعات غم‌انگیز و فلسفی موجود در شعر برای مخاطبان با سن بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۲۳۵

درد ما دوری درمان برنتابد بیش ازین
پشت طاقت بار هجران بر نتابد بیش ازین

هیچ زلفی بار دلها برنگیرد بیش از آن
هیچ جانی درد جانان بر نتابد بیش ازین

من که وصلش رانده ام در هجر تا کی داردم
سلطنت ورزیده زندان برنتابد بیش ازین

هر که عمری رانده باشد کامی اندر دولتی
محنت حال پریشان برنتابد بیش ازین

ما به بویی از نسیم زلف جانان مانده ایم
هستی ما منّت جان برنتابد بیش ازین

من همی بارم سرشک و عقل می گوید مکن
عالم از خاک است و طوفان برنتابد بیش ازین

دود هم روزی برآید از گریبان جلال
کآتش اندر زیردامان بر نتابد بیش ازین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.