هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از فراق و دوری معشوق شکایت می‌کند. او از گم شدن دلش، جست‌و‌جوی بی‌ثمر، و اشک‌های بی‌پایانش می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر جهان اطراف دارد. در پایان، شاعر امیدوار است که روزی دوباره یار به سویش بازگردد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای درک کامل، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۲۴۳

ای بی سببی ز بنده برگشته
واندر پی صحبتی دگر گشته

گم شد دلم آه تا کجا شد
آن سوخته غریب سرگشته

ای بس که دلم به جست و جوی او
ماننده باد در به در گشته

گر موج برآورد سرشک من
بینی مه و آفتاب سرگشته

بشکفت ز دیده لاله ها ما را
از بس که رخ تو در نظر گشته

خضر است هنوز خطّ تو او را
از آب حیات آبخور گشته

گر یار ز در درآیدم ناگه
باز آید باز بخت سرگشته

ای در غم لعل گوهرافشانت
رخساره سیم من چو زر گشته

گشته ست سیاه زلف هندویت
از بس که به آفتاب درگشته

هرچند حدیث ما دراز آمد
پیش دهن تو مختصر گشته

از آه جلال ناگهان بینی
نُه طاق سپهر جمله درگشته
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.