هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از جلال الدین محمد بلخی (مولوی) است که در آن شاعر از عشق، وصال، و رهایی از رنج سخن می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب، نوشدارو، و نور، مخاطب را به بخشش، عشق ورزیدن، و امیدواری دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی استعاره‌ها مانند شراب و مستی نیاز به تفسیر دارند و ممکن است برای سنین پایین نامناسب تلقی شوند.

شمارهٔ ۲۴۵

قدحی نوش کن و جرعه به مخموران ده
نوشدارو ز لب لعل به رنجوران ده

تا رود عافیت مردم مستور به باد
خبر مستی آن غمزه به مستوران ده

گفته ای هر که کشد هجر به وصلم برسد
ای صبا! لطف کن این مژده به مهجوران ده

دل ما گرم و هوا گرم و بیابان در پیش
شربتی سرد اگرت هست به محروران ده

دیده یک لحظه مدار از رخ خوبان خالی
چشم را روشنی از طلعت منظوران ده

شب ما تیره شد ای ماه دل افروز برآی
نور رویت به شب تیره بی نوران ده

به گدایی درت نام برآورد جلال
منصب سلطنت وصل به مشهوران ده
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.