۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۵

قدحی نوش کن و جرعه به مخموران ده
نوشدارو ز لب لعل به رنجوران ده

تا رود عافیت مردم مستور به باد
خبر مستی آن غمزه به مستوران ده

گفته ای هر که کشد هجر به وصلم برسد
ای صبا! لطف کن این مژده به مهجوران ده

دل ما گرم و هوا گرم و بیابان در پیش
شربتی سرد اگرت هست به محروران ده

دیده یک لحظه مدار از رخ خوبان خالی
چشم را روشنی از طلعت منظوران ده

شب ما تیره شد ای ماه دل افروز برآی
نور رویت به شب تیره بی نوران ده

به گدایی درت نام برآورد جلال
منصب سلطنت وصل به مشهوران ده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.